English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3808 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scissors and paste U تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
my other books U کتابهای دیگر من
scrap book U مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
french fry U برشهای سیب زمینی رادرروغن سرخ کردن
nibbler U ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
our books U کتابهای ما
sacred books U کتابهای مقدس
many books U کتابهای بسیار
the books hereof U کتابهای این کتابخانه
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
inspired books U کتابهای الهام شده
prohibitory index U صورت کتابهای نخواندنی
very many book U کتابهای خیلی زیاد
various books U کتابهای گوناگون یا مختلف
sapiential U کتابهای حکمتی عتیق
octateuch U کتابهای هشت گانه
the fire books of moses U اشعاریا کتابهای پنجگانه توراه
bibiliography U کتابهای وابسته بیک مبحث
bibliopoly U فروش کتابهای کهنه یاعتیق
numerary U داخل کتابهای رسمی شریعتی
i had many books he had none U من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
i owe for all my books U پول همه کتابهای خود راقرض کردم
copyrights U حق تالیف
copyright U حق تالیف
conflation U تالیف
literary property U حق تالیف
literary work U تالیف
compilation U تالیف
the profession of letters U تالیف
compilations U تالیف
copyrights U حق تالیف و تصنیف
authorship U تالیف و تصنیف
copyright U حق تالیف و تصنیف
map compilation U تالیف نقشه
syncretism U تالیف عقایدمختلف
compiles U تالیف کردن
compiled U تالیف کردن
compile U تالیف کردن
writes U تالیف کردن
compiling U تالیف کردن
write U تالیف کردن
synthetism U تالیف گرایی
sibilline books U کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند
uncial letters U حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
essay U تالیف مقاله نویسی
essays U تالیف مقاله نویسی
compiling U گرداوردن تالیف کردن
coauthor U شریک در تالیف ونگارش
compile U گرداوردن تالیف کردن
compiled U گرداوردن تالیف کردن
compiles U گرداوردن تالیف کردن
aliterary production U فراورده یا محصول ادبی تالیف
law calf U پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
bookish U کتابی
bookman U کتابی
by the book U کتابی
literay U کتابی
scribal U کتابی
literary U کتابی
pirated U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirate U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirating U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirates U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
Duch arch U قوس کتابی
credenza U قفسه یا جا کتابی
the a of a book U خوانندگان کتابی
carpenter stopper U خفت کتابی
book learning U علم کتابی
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
new century schoolbook U نوعی طرح حروف خوانا که جهت مجلات و کتابهای درسی مدارس طراحی شده است
flex x U خرج انفجار کتابی
purview of a book U انچه کتابی فرامیگیرد
to inset a sheet in a book U برگی را در کتابی گذاشتن
needle book U سوزن دان کتابی
book move U حرکت کتابی شطرنج
bookplayer U شطرنج باز کتابی
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
delectus U کتابی که پارههای برگزیده
when reading a book U در حال خواندن کتابی
pseudepigrapha U نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد
with out book U برون سند کتابی ازبر
version U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
book draw U تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
versions U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
he presented abook to me U کتابی بمن پیشکشی کرد
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
interleaf U برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
rubricator U کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
interleave U برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
to prefix a chapter to a book U فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
what not U قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
accession number U نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
grangerism U ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z U کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
author U : نویسندگی کردن تالیف و تصنیف کردن
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
duodecimo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
twelvemo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
epitomist U شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
blue book U کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
one an other U یک دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
again U دیگر
anymore U دیگر
secus U از دیگر سو
of one another <adv.> U از هم دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
else U دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
he is no more U او دیگر
no more U دیگر نه
further U دیگر
next U دیگر
other U دیگر
furthered U دیگر
alternative U شق دیگر
alternatives U شق دیگر
alternatives U دیگر
furthering U دیگر
furthers U دیگر
alternative U دیگر
another U دیگر
thence U دیگر
others U دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
once U یکبار دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
never more U هرگز دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U طور دیگر
shunted U به خط دیگر انداختن
by the same token <adv.> U طور دیگر
shunt U به خط دیگر انداختن
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
over U بسوی دیگر
over- U بسوی دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
shunts U به خط دیگر انداختن
other U نوع دیگر
elsewhere U بجای دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
another U شخص دیگر
another U یکی دیگر
aliunde U از منبع دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
beside U ازطرف دیگر
others U نوع دیگر
variant U نوع دیگر
elsewhere U درجای دیگر
another day U یک روز دیگر
another guess U نوعی دیگر
another guess U قسمتی دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
no more U دیگر ن [فعل]
Recent search history Forum search
1popsicle
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1معنی lead lag compensator
2transmembrane
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1Current passworda
2single gas
1cartridge
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com